علی جون علی جون ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

جوانمرد کوچک

علی یم

من علی یم و تا دلتون بخواد .....نگم بهتره البته فکر بد نکنید میگن بچه های.....باهوشترن .مامانیم و بابابیم و بالخصوص آبجی گلمو کلافه کردم به حدی که  دیگه عاجزانه به مامانی میگه ،دیگه نه خواهر میخواد نه برادر  ببینید چه کار که نمیکنم و نکردم  . ولی تا دلتون بخواد تمیزم همش برای هر چیزی باید دستامو بشورم و اگه کاغذی روی فرش افتاده باشه بردارمش و ببرم آشغالی .خوشبختانه دامنه لغاتم هم کامل شده و جمله میگم مثلا مامانی آبجی منو زد . مامانی آب میخوام خصوصا آخر شب که خوابم نمیبره ساعت 1 یا دو شب بهانه آب وغذا میگیرم که نتونن بقیه هم بخوابن . خلاصه با تمام این شرایط نفسم ،نفس مامانی و بابایی. ...
11 ارديبهشت 1393

وروجک مامانی

تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم، نه خوشی ها را   زیرا خوشی آن است که تو می خواهی و خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد سلام ، ان شاءالله که حالتون خوبه منم بد نیستم خدا روشکر خوبم ولی هر چی بزرگتر میشم بلاتر میشم دوست دارم همش شیطنت کنم مامانیم بهم میگه انرژی، من کارای جدیدی انجام میدم حدودا یک ماهه هر کلمه ای که شما بگید و بخوای رو منم تکرار میکنم ساختمون سازیم که در حد عالی شده هر چی که دلتون بخواد دوربین گرفته تا کنترل با لگوهام درست میکنم . ولی مرتب از روی مبل و میز و اوپن خودم پرت میکنم میدونم خطرناکه ولی این کارو همش انجام میدم . خدا روشکر به مهدهم علاقه مند شدم خاله زهرا رو خیلی دوست دارم ...
7 ارديبهشت 1393

خرو طبس

فاطمه جون ،علی یم ،الهه جون و بهار جون بقیه رو که قبلا معرفی کردم به غیر نازنین خانم رو محیا خانم گل هم کوچکترین نی نی همراه ما بودند   ببینید چه راحت خوابیدم بس که خسته شدم       ...
7 ارديبهشت 1393

31 فروردین روز مادر

مرا به کعبه چه حاجت …! طواف می کنم (( مادری )) را که برای لمس دستانش هم … وضو باید گرفت … روز مادر بر تمامی مادران مهربان عالم مبارک باد ...
3 ارديبهشت 1393

ماموریت طبس

سلام دوستای مهربونم ، من با مامانیم ٢٨ و ٢٩ فروردین دو روزه رفتیم طبس البته تنها نبودیم همکارای  مامانی هم بودند با بچه های گل شون ، خیلی خوش گذشت جاتون خالی ، خصوصا جای آبجی مریمم . منم که زنده باشم تا جون داشتم فضولی کردم . البته نگفته بودم قبل سفر به طبس روی چرخم بودم و شیرازه هم دستم بود از روی چرخ افتادم و شیرازه کوبیده شده توی دهنم ، باباییم منو سه دکتر برد آخرش دکتر گفت خدا رو شکر پاره نشده که نیاز به جراحی باشه فقط زخم شده بود ولی خیلی اذیت  بودم دکتر بهم خشک کننده داده و گفت مایعات و بستنی بخورم .الانم بد نیستم . ولی با این وجود کم نذاشتم و حسابی شیطنت کردم البته خانم گلی ها که ٥ تا بودن همراه ما ، از بزرگ وکوچ...
31 فروردين 1393

علی جون و گل

 سلام ، دوستای گلم ببینید چه گل خوشگلی دارم خاله زهرا به مناسبت پیروزی انقلاب هدیه داد .     توی عکس ذیل هم هد بابایی یم رو زدم از بس که میگم مامانی یم ، بابایی یم ، آبجی یم فکر میکنم وسایلاشونم مال منه . ببینید از بس جومونگ نگاه کردم همیشه هم شمشیر به دستم       ...
16 فروردين 1393

15 فروردین تولد مریمی گل

       بیایید به احساس گل مریم پی ببریم . . .  وقتی شبنمی بر روی گل مریم نازی مینشیند مریم از طراوت شبنم که بر تنش نشسته عطرش را به طبیعت هدیه میکند  و عاشق رهگذری که از انجا میگذرد به ان احساس پی می برد و میداند که باید شبنم گونه بر تن مریم بارید و فدائی بود.  احساس گل مریم  نوید عاشقیست من این احساس را به تو تقدیم میکنم و عطر مریم که یاد آور خاطره هاست را تقدیم میکنم به گلزار وجودت . . .  سال 1381 سال اسب ،سال 1393 هم سال اسب ، 12 سال گذشت .  مریمی جون دوستت دارم . ...
16 فروردين 1393