علی جون علی جون ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

جوانمرد کوچک

آرزو برای فرزندان گلم مریم و علی

برایت رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی آرزوهایی پرشور برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی آنچه را که باید دوست بداری … و فراموش کنی آنچه را که باید فراموش کنی برایت شوق آرزو میکنم . آرامش آرزو میکنم برایت آرزو میکنم که با آواز پرندگان بیدار شوی برایت آرزو میکنم دوام بیاوری در رکود، بی تفاوتی و ناپاکی روزگار بخصوص برایت آرزو میکنم که خودت باشی
5 فروردين 1393

عکس یلدای علی جون و مریم جون

  سلام دوستای خوب و مهربونم میدونم مدت زیادی شده عکسی نذاشتم آخه سر مامانیم خیلی شلوغ بود . بابت این موضوع ازشما معذرت میخوام . عکسایی که توی وبلاگم گذاشتم ،عکس یلدای من و مریم جونه البته ٤.٥ سالگی مریم منم که ٢ سال و سه ماهمه حتما میدونید . من توی عکسم خیلی بی حالم قبلا بهتون گفته بودم اون روز خیلی مریض بودم خاله زهرا به مامانیم زنگ زد منو ببرند آتلیه اولش مامانی گفت  نه  ، ولی دوباره تماس گرفت گفت ببریدش چون نمیخواست من بهونه گیری خاله رو کنم . ولی مریم  وقتی عکسمو دید گفت زشته ، منم حالا تا عکس شو میبینم میگم : آبجی زشته .     ...
25 دی 1392

مریضی علی کوچولو

  مـثـل بـاران چـشـم هـایت دیــدنـی سـت شهــر خــامــوش نـگـاهت دیـدنی سـت   زِنــــدگـانـــی مـعــنــی لـبــخــنــد تــوسـت   خـنـده هـایــت بـی نـهـایـت دیـدنـی سـت سلام ، دوستای گلم من چند مدته پشت سر هم مریض میشم هنوز خوب نشده دوباره تب میکنم این قدر خشک کننده خوردم که ضعیف شدم الان که چهار روزه تب شدید دارم و حالم خرابه ، اشتها هم ندارم .   مامانیم چون منو این جوری میبینه حال عکس گرفتن هم نداره برای  دعا کنید که زودتر خوب بشم . ولی با همین حالم روز یکشنبه 24 آذر از طرف مهد آتلیه ما رو بردند با لباس محلی برای یلدا عکس گرفتند آماده که شد براتون میزارم . ...
28 آذر 1392

سینا جون و پارسا جون

.     این پسر گل و خوشگل سینا جونه مامانیم میگه از تو 4 ماه کوچکتره ولی زنده باشه شیطون و بلا البته پارسا جونم که عکس بعدیه خیلی مهربونه 3.5 سالشه ،ولی این قدر که توی عکسش مظلومه نیست البته راستشو بگم ما پسرا ذاتا شریم کاریش نمیشه کرد ولی دوست داشتنی هستیم . سیناو پارسا جون پسرای همکار مامانیم هستند که ماموریت یزد با هم بودند. مامانیم منو اولین باره که تنها گذاشته و رفته برعکس من از دو روز قبلش مسموم شده بودم حالم خوب نبود ولی بابا جونم با مامان بزرگم مراقبم بودند تا من خوبه خوب بشم ازشون ممنونم . ...
5 آذر 1392