خوب من سلام

باید راهی شوم ... سفری از خود به خویشتن خویش ...توشه ای ندارم جر امید به لطف و کرمت ... و این است دستهای خالی ام که به رسم حاجت طلبی به سوی خانه ات دراز شده ...تو هیچگاه نومیدم نمی کنی ... نیاز آورده ام و حاجت می خواهم ... راه را به من بنمای که گم گشته ام در این هزار توی روزمرّگی ...می گویند این سفر دعوت است ... دعوتی از خوبان و تایید شدگان ... هر چه در خود می نگرم خوبی نمیبینم ... اما چون به لطف تو می نگرم شرمنده می شوم که مرا هم لیاقت دادی تا که میهمان خانه ات شوم ...پای بگذرارم در جایگاهی که خوبانت ... پیامبران و امامان بزرگوارت گام برداشته بودند ... نفس بکشم در هوایی که  نیسم بالهای فرشتگان مقربت آنجا را روح می افزاید و در کویری به وسعت دلهای عطشناک مشتاقان باران رحمت بارین می گیرد ... از خود باز آمده ام تا به خدایم بپیوندم ... دستم را بگیر .... یارب دریاب مرا که سخت محتاجم.

مجددا سلام عرض میکنم خدمت دوستای گلم

مامانیم  فردا چهارشنبه 19/06/93 عازم خونه خداست تا 22/07/93.دوستای مهربونم برای من و آبجی مریمم دعا کنید در نبود مامانیم سخت نگذره هر چند بابا جونم که خیلی مخلص و چاکرشم ، هست . ولی من و مریم لوس مامانی هستیم .  تازه اول مهر هم تولد 3 سالگیمه مریم جون قول داده برام خونه مامان باباییم تولد بگیره جای مامانیم خیلی خالی خواهد بود .