علی جون و مشهد
سلام دوستای گلم چند تا از عکسای سفر به مشهد و براتون گذاشتم . ببینید یامنو توی سبد میکردند یا
توی ماشین که همش توی این مغازه و اون مغازه نرم ولی یک لحظه بود قرار نداشتم انگار زندانی بودم باز
گریه میکردم منو میاوردند پایین تاز رفتم توی یک مغازه عینک فروشی دستمو زدم به عینکاش همه افتاد ولی
هیچی نشکست تقصیر خودم نیست سنم آخه من کوچولویم هنوز دوساله نشدم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی